دلنگ و دولونگ و
دلینگ
کودکی می پرد از
پرچین
شادی تو یا غمگین
پر ز شوق یا پر ز
کین
شجاعت یا تمکین
*******
دلنگ و دولونگ و
دلینگ
جوانی بر توسن
پای می کوبد
سرمست و دست
افشان
از شاخه به شاخه
بر بام های
تقدیر
*******
دلنگ و دولونگ و
دلینگ
چهل می رسد از
راه
دلخسته و جانکاه
دست های خالی
روزهای خیالی
در جنگ با خویش
دیروزهای پریش
فردا،
چه داری در
خویش.
مژگان محمدی
آگوست
2008