یلدا
در کوچه می رقصد صدا می آید، می
شنوی. کسی از کوچه می
گذرد. ز روزن به
بیرون بنگر. پیرزنی
به غایت سپیدموی از
کوچه می گذرد، موهای
پریشانش در باد می
رقصند. ننه سرما دامن
تکان می گذرد و
مروارید برف بر روی
زمین می نشیند. آن
سوترک دی، بهمن و
اسفند در کوچه های
زمستان می رقصند. ما را از گذر
زمستان در کوچه ها
بیم نیست به زمستان
بگو بیا ....