مسافر
مسجد سلیمان
اتوبوس
سربالائی نفتک را
بالا اومد ، هرچه
اتوبوس بالاتر می آمد
طلیعه خورشید زور می
زد به جنازه شب نگاه
کنه.
همه
مسافرا خواب آلود
بودن. راننده داشت
نفس آخر رو میکشید ،
سیگاری آتش زد! عده
ایی وسط راهرو کنار
صندلی وایساده بودن .
بچه ها هنوز خواب می
دیدن!
اون
وسط تو دامن کوهها و
تپه ها شهر دراز به
دراز افتاده بود.......
فیاض شمر اهل طالقان بود.از
قدیم محرم كه می شد، دسته دسته عزاداران كربلا می آمدن تكیه دولت، هر گوشه تكیه
دولت، متعلق به یك والی یا وزیر یا وكیل مملكت بود.
میهمانان مخصوص شاه در جاهای معین شده، می نشستند.شاه هم
گاهی می آمد.بستگی
به مزاجمباركش داشت.ده
روز، بهترین تعزیه ممكن برگزار می شد.همه
برای مظلومیت حسین وگرفتاری خودشان گریه می كردند......