همه
مادران و پدران جهان
همواره بهترينها را
برای فرزندان خود
خواسته اند و خوشبختی
و سلامتی فرزندشان
نهايت آرزوی آنها
بوده است. در اين
راستا كوشيده اند تا
با پرورش صفات نيكو و
آموختن توانمندی های
مختلف به كودكان خود،
آنان را در دستيابی
به آينده ای روشن و
سعادتمند ياری دهند.
اگر از والدين در
مورد بهترين صفت ممكن
كه برای فرزندشان
آرزو دارند سؤال شود،
پاسخ اكثر آنها يكسان
خواهد بود: «مسئوليت
پذيری». بسياری از
والدين كودكان
مسئوليت پذير را به
داشتن كودكی شاد،
راضی و يا حتی مهربان
ترجيح می دهند. همه
ما می خواهيم
فرزندانمان توانايی
تصميم گيری های
هوشمندانه در زندگی
خود را داشته باشند و
بتوانند مسئوليت
اعمال خود را برعهده
گرفته و مسئول زندگی
كنند.
سؤال اين جاست كه آيا
با محول كردن كارهاي
طاقت فرسا و يا جزئي
مي توانيم به فرزند
خود بياموزيم كه
مسئوليت پذير باشند.
البته واگذاركردن
مسئوليت به كودكان تا
حدودي آنان را
مسئوليت پذير مي كند
ولي مسلما كافي
نخواهد بود. چطور مي
توانيم به آنان
بياموزيم كه مسئوليت
اعمال و كردار خود را
برعهده گيرند؟ آيا با
تشويق ها و سرزنشها
مي توانيم كودك را
متوجه نتيجه رفتار و
كردارش كرده و او را
مسئوليت پذير كنيم؟ و
آيا خود ما به عنوان
الگوهاي زنده كودك،
مسئوليت كامل اعمال
خود را پذيرفته ايم؟
آيا خود ما وظيفه
شناس و مسئول هستيم؟
معمول ترين و در عين
حال موثرترين روش
آموختن وظيفه شناسي
به كودكان تقسيم
كارهاي منزل است.
به محض اينكه كودك
شروع به راه رفتن
كرده مي توان از او
انتظار داشت در انجام
كارهاي منزل مشاركت
كرده و در حد توان
خود مسئوليت قسمتي از
منزل را برعهده
بگيرد. بدين ترتيب
موقعيتي پديد مي آيد
كه كودك خود را به
عنوان عضو ارزشمند و
مهم خانه و مسئول در
كارهاي منزل بپذيرد و
به توانايي و قدرت
خود در كار گروهي و
همكاري مشترك با ساير
اعضاي خانواده پي
ببرد.
مي توانيم براي شروع،
چوب لباسي ها و رخت
آويزهاي كوچك و كم
ارتفاع در اختيار
آنها بگذاريم تا
بتوانند بلوز و ساير
لباسهاي خود را منظم
آويزان كنند. و يا
سطل ها و جعبه هاي
بزرگي برايشان تهيه
كنيم تا پس از بازي،
اسباب بازيهاي خود را
در آن به آساني جمع
آوري كنند.
همچنين مي توان ظروف
پلاستيكي مناسب
برايشان تهيه كرد تا
پس از صرف غذا خود
عهده دار تميزكردن و
شستشوي ظروف غذاي خود
شوند. با بزرگ شدن
كودكان دامنه مسئوليت
پذيري ايشان نيز
گسترش مي يابد و شما
مي توانيد برحسب
امكانات، علاقه خود و
شرايط سني و توانايي
كودك، مسئوليتهاي
بيشتري را به او
واگذار كنيد. به خاطر
داشته باشيد با
مشاركت در كارهايي كه
خود آنها نيز به
تنهايي توان انجام آن
را دارند به فرزندان
خود القا مي كنيد كه
ناتوان و نالايق
هستند. پس بگذاريد
مسئوليت كارهاي خود
را برعهده بگيرند و
نگران تجربه هاي منفي
نباشيد. آن ها به
مرور روش درست انجام
هر كار را خواهند
آموخت.
با طراحي نظم و
مقررات خاص در مورد
رفتارهاي مختلف و
پيامدهاي منطقي آنها
مي توانيد به
فرزندانتان بياموزيد
مسئوليت اعمالشان را
برعهده بگيرند.
روشهاي قديمي تر اين
آموزش مانند تنبيه
بدني، غر و لند و
بداخلاقي و
سخنرانيهاي طولاني و
كار تنبيهي چندان
كارآموز نيستند. با
اين روشها تنها به
كودك ياد مي دهيد كه
از شما بترسد. در
نتيجه رابطه فرزند و
والدين فاقد احترام
متقابل و اعتماد
طرفين خواهد بود.
وظيفه ما به عنوان
والدين اين نيست كه
اعتماد به نفس كودك
را خرد كنيم بلكه مي
بايست به او بياموزيم
قابل اعتماد باشند و
مسئوليت كردار خود را
بپذيرند.
با فراهم كردن گزينه
هاي مختلف براي يك
موضوع و آزادگذاشتن
كودك براي انتخاب مي
توانيد درس خوبي از
مسئوليت پذيري به او
بدهيد. زندگي پر از
گزينه هاي مختلف و
راههاي گوناگون است و
تصميمات هر فرد براي
انتخاب بهترين گزينه
تاثير غيرقابل انكار
برآينده و زندگي او
خواهد داشت. بنابراين
بهتر است از دوران
نوپايي و ابتدايي
كودكي، فرزند خود
رابا اين گزينش آشنا
كنيد. در ابتدا 2-3
گزينه را براي انتخاب
پيش روي او قرار
دهيد. در اين صورت
فرزندانتان از عنفوان
كودكي مي آموزند
نتايج و عواقب
گزينشهاي خود را در
زندگي پذيرفته و
متحمل شوند. اين
مسئوليت جديد براي
آنها پيام آور
توانايي انتخاب است و
اين كه انتخاب درست
براي آنها منجر به
تشويق و تحسين،
احترام دوجانبه و حس
احترام به خود و عزت
نفس است.
صادقانه اعتراف كنيم
چند درصد وقت خود را
به حل مشكلاتي اختصاص
مي دهيم كه مربوط و
متعلق به فرزندانمان
هستند؟ آيا اكثر وقت
خود را عصبي و پريشان
مي گذرانيم؟ براي
تكليفهاي انجام شده
مدرسه و يا اختلاف و
دعوا با دوست همكلاسي
حرص مي خوريم در حالي
كه هيچ يك از اين
مسائل ارتباطي با
اعمال ما ندارند و در
حقيقت پيامد اعمال و
انتخاب فرزندان ما
هستند. هنگامي كه به
فرزندان خود اجازه مي
دهيم مالك مشكلات خود
باشند و مسئوليت حل
آنها را به خودشان مي
سپاريم و خود را از
مسائل ايشان كنار مي
كشيم، به آنها مي
آموزيم كه مسئوليت
اعمال خود را برعهده
بگيرند. در عين حال
به آنها ثابت مي كنيم
كه به توانايي آنها
در حل مشكلات ايمان و
اعتماد داريم. به جاي
حل مسائل مي توانيم
نقش راهنما و مشاور
را براي آنها ايفا
كنيم. مي توانيم با
سؤالاتي از قبيل
«دفعه آينده چه
تغييري در انجام اين
كار خواهي داد؟» و يا
«اگر اين كار را
انجام ندهي چه خواهد
شد؟» به آنها راه
حلهاي گوناگون ارائه
دهيم و آنها را در
انتخاب بهترين راه
آزاد بگذاريم. بدين
ترتيب بدون دخالت مي
توانيم آنها را
راهنمايي كنيم.
قدم آخر به رفتار خود
ما بر مي گردد. خود
ما چقدر مسئوليت پذير
هستيم؟ آيا به محض رخ
دادن يك خطا، انگشت
اتهام را به سوي
ديگران دراز مي كنيم
يا به آساني سهم خود
را از شكست و خطا
پذيرفته و پيامدهاي
آن را متحمل مي شويم؟
اگر همواره به راحتي
براي هر اتفاق
ناگواري كه در زندگي
روي مي دهد، ديگران
را سرزنش كنيم، به
فرزندانمان مي آموزيم
كه هميشه قرباني
باشند. بدين ترتيب
آنها اين حقيقت بزرگ
را نخواهند ديد:
«تنها كسي كه مسئول
تمام اتفاقات مثبت و
منفي در زندگي شخصي
هر فرد خواهد بود خود
آن شخص است.»
انسانهاي مسئوليت
پذير و وظيفه شناس به
جاي سرزنش ديگران
ترجيح مي دهند خطاي
خود را پذيرفته و
نتايج آن و تغييرات
حاصله را متحمل شوند.
:سمانه افشاری، کیهان