همه والدين اميدوارند
كه فرزندانشان به
يكديگر عشق ورزيده و
احترام بگذارند، يا
حداقل از آنها انتظار
دارند كه همبازي خوبي
براي يكديگر باشند و
رفاقت و سازگاري
داشته باشند. با وجود
اين، سروصداها و
برخوردهاي بين
فرزندان تنشهاي زيادي
در خانه ايجاد مي كند
و پدرو مادر را
درمانده مي سازد. اما
چه كنيم تا
فرزندانمان يكديگر را
دوست بدارند، همان
قدر كه ما دوستشان
داريم ؟ و چگونه مي
توان كمي صلح و آرامش
به فضاي خانه هديه
كرد ؟
نكات مهمي درباره
روابط بين خواهرها و
برادرها وجود دارد،
ازجمله :
0-
هريك از فرزندان به
طور طبيعي به خواهر
يا برادر خود عشق مي
ورزند. آنها
مي خواهند كه دوست
بدارند و دوست داشته
شوند.
0-
همه فرزندان نيازمند
توجه و آغوش گرم
والدين خود هستند.
توجه مستقيم و
انديشيدن به نيازها و
خواسته هاي آنان و در
دسترس بودن والدين از
مهمترين نيازهاي
كودكان به شمارمي
آيند.
0-
زمانيكه والدين به
نيازهاي مهم كودكان
توجه نكنند، آنها به
آسيب ديدگي
روحي دچار مي شوند كه
به صورت نااميدي و بي
اعتنايي بروز مي
كند.
0-
در بيشتر موارد،
فرزندان، احساسات خود
را پنهان مي كنند ؛
زيرا كسي در
اطراف و نزديكي آنان
وجود ندارد تا شنونده
گفته هاي آنان باشد و
از احساسات نهفته
آنها با خبر شود.
0-
زماني كه والدين به
فرزند ديگر توجه مي
كنند يا اينكه با
دوست خود به
گفتگو مشغولند،
احساسات كودك آسيب
ديده تحريك مي شود.
او بيش از پيش نسبت
به توجه
والدين احساس نياز مي
كند، نيازي فوري و
اضطراري كه بايد به
آن پاسخ
داد.
0-
كودكي كه نسبت به
توجه والدين خود
احساس نياز مي كند،
به طور طبيعي ولي
در شرايطي دور از
انتظار والدين احساس
دروني و نهفته خود را
آشكار مي سازد.
احساساتي كه به شكل
گريه كردن ، خنديدن ،
بدخلقي ، عرق كردن ،
لرزيدن ، دعوا كردن
بروز مي كند و به
منظور جلب توجه و
رضايت پدرومادر آشكار
مي شود. اين رفتارها
ادامه
مي يابد تا عملكرد
والدين متوقف شود و
توجه آنها به سوي
فرزندشان معطوف
گردد.
0-
شنيدن حرفهاي فرزندان
بدون قضاوت كردن راه
مناسبي است كه به
فرزندان كمك
مي كند تا بتوانند
فشار رواني موجود را
بر طرف سازند.
0-
پس از يك گريه طولاني
، كودك مي داند كه
جايگاه مطمئني براي
عشق ورزيدن
درانتظار اوست وهمه
اطرافيان از اضطراب و
نگراني حاصل از فشار
رواني اي كه او را
آزار مي دهد، باخبر
شده اند.
0-
مداخله كردن در
درگيريهاي
كودكان ممكن است آسيب
ديدگي را بيشتر كند.
در اين هنگام به فرصت
كافي نياز داريم تا
گفته هاي آنان را
بشنويم و درفرصتي
مناسب احساسات خود را
بيان كنيم
.
توجه به اين مطالب به
والدين كمك مي كند تا
هنگام در گيري
فرزندان برخورد
مناسبي داشته باشند.
بيشتر كودكان نسبت به
فرزند ديگر احساس
حسادت و خشم دارند.
اما هرگز احساسات
كودك به اين دو محدود
نمي شود، اگر چه از
نظر پدر ومادر، شاخص
ترين احساسات كودك به
حساب مي آيند.
فرزندان ما زمان
زيادي را براي بازي
كردن و همكاري با
يكديگر صرف مي كنند،
در حالي كه درهمين
زمان كه آنها رفتاري
دوستانه با يكديگر
دارند، ما مشغول شستن
، پختن ، نظافت كردن
و پرداختن به كارهاي
روزانه هستيم.
بهتــــــــرين توصيه
ها هنگام درگيــــري
خواهـــران و
بـــــرادران :
اگر براي هر يك از
فرزندان زماني مناسب
صرف كنيم و شنونده
اظهارات و احساسات
آنها باشيم ، احساس
آنها درباره توجه ما
به آنها بدون خدشه مي
ماند و مطمئن هستند
كه براي والدين خود
اهميت دارند. با دقت
وهوشياري مداخله كنيد
يا حداقل پس از 5
دقيقه ي اول درصحنه
حاضر شويد. حضور به
موقع شما درصحنه
درگيري ، كمك مي كند
تا بتوانيد به مسئله
پي ببريد و مانع
عصبانيت فرزندان و
صدمه زدن يا اهانت
كردن آنها به هم
بشويد. پيش از شروع و
ادامه يافتن درگيري ،
راحت تر مي توان
اضطراب و ناراحتي
موجود را برطرف ساخت.
اگر نتوانستيد به
موقع حاضر شويد از
فرزندانتان عذرخواهي
كنيد : " متأسفم از
اين كه نتوانستم به
موقع حاضر شوم و از
بروز حوادث ناراحت
كننده جلوگيري كنم .
به من بگوييد چه
اتفاقي افتاده است ؟"
فرزندان ما پس از
درگيري مي توانند به
راحتي رفتاري دوستانه
با يكديگر داشته
باشند، البته
درصورتيكه مورد سرزنش
قرا رنگيرند. اگر
والدين بتوانند
درخانواده به طور
منصفانه رفتار كنند و
مسئوليتها را برعهده
بگيرند، فرزندان
ميتوانند احساسات
دروني خود را بهتر
ابراز كنند و از آسيب
ديدگي هاي روحي در
امان بمانند. به
آرامي و نرمي با آنها
گفت و گو كنيد. به
نوبت از هر يك از
آنها بپرسيد كه چه
اتفاقي افتاده و به
سخنان هردو با دقت
گوش دهيد. بيان كردن
احساسات دروني
مهمترين بخش درگيري
است. به آنها فرصت
كافي بدهيد؛ زيرا
برقراري پيوند دوباره
نياز به زمان كافي
دارد. در برخي موارد،
يكي از كودكان به
ديگري ضربه وارد كرده
و فرار ميكند. در
اينگونه موارد،
واكنشهاي خود را
تغيير دهيد؛ بطور
مثال بار اول وقت
بيشتري با كودك آسيب
ديده يا مجروح صرف
كنيد و سپس به سوي
فرد ديگر برويد. بار
دوم فقط به كودك آسيب
ديده توجه كنيد. هر
دو كودك به كمك شما
نيازمندند. كودكي كه
ضربه را وارد كرده
احساس پشيماني ميكند،
او فرد بي مسئوليتي
نيست بلكه نتوانسته
احساس خود را بيان
كند و كنترل خود را
ازدست داده است.
اغلب كودكان يكديگر
را دوست دارند و به
طور طبيعي به سوي هم
كشيده مي شوند. اگر
والدين به موضوع هايي
كه دوستي فرزندانشان
را پايدار و مستحكم
تر مي كند توجه داشته
باشند، روابط دوستانه
بين فرزندان تداوم
خواهد يافت. بچه ها
هميشه به دنبال بهانه
مي گردند تا بتوانند
احساسات دروني خود را
بيرون بريزند، به
طور مثال
هنگاميكه بستني مي
خورند اگر فرزند ديگر
يك قاشق بيشتر بستني
بخورد، درگيري شروع
مي شود و از اين طريق
احساس حسادت، نياز،
درماندگي و عدم پذيرش
از سوي آنها ابراز مي
گردد. زماني كه
والدين گريه ، بدخلقي
و خشم فرزند خود را
تحمل كنند و با حوصله
به حرف هاي او گوش
كنند، به اشتباه خود
پي مي برد.
" گوش دادن به سخنان
كودكان آسيب ديدگي
روحي آنها را ترميم
مي كند و روابط موجود
را محكمتر مي سازد. "