انیشتین به خاطر کارش در زمینه اثر فتوالکتریک و خدماتش در زمینه فیزیک
جایزه نوبل فیزیک را در سال 1922 دریافت کرد.
آلبرت
انیشتیندر
چهاردهم مارس 1879 در شهری در نزدیکی اشتوتگارت آلمان در خانواده ای یهودی
متولد شد. یک سال بعد از تولد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ
گردید. پدرآلبرت
کارخانه کوچکی برایتولید
محصولات الکترو شیمیایی داشت.مادر
انیشتین زنی بود اهل هنر. آلبرت کوچولو به هیچمفهوم
کودک نابغه ای نبود و حتی مدت زیادی طول کشید تا سخن گفتن آموخت. اوغالباً
ساکت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی کودکان را دوست
نداشت.او از کودکی دارای ذوق بالایی بود چنانچه وقتی که فقط پنج ساله بود،
روزی پدرشقطب
نماییجیبیرا به
وی نشان داد، خاصّیت اسرار آمیز عقربه مغناطیسی در کودک تأثیر عمیقی
گذاشت.او متوجه شد با وجود آنکه هیچ عامل مرئی در حرکت عقربه تأثیری نداشت،
چیزی در فضای خالی روی سوزن تاثیر می گذاشت.
وقتی
که
انیشتین پانزده ساله بود پدر او در کار تجارت خویش با مشکلاتی مواجه شد و
در پی آن تصمیمگرفت
که به کشور ایتالیا مهاجرت کند و در شهر میلان مؤسسه مشابهی را ایجاد
نماید. هنگامیکهوارد
شهر میلان شدند او تابعیت کشور آلمان را ترک
کرد.پس از آن به سوئیس رفتند. انیشتین در مدرسه
دارالفنون سوئیس در شهر زوریخ بخاطر اینکه در علوم طبیعی اطلاّعات وسیعی
نداشت درامتحان پذیرفته نشد. با این حالمدیر
دارالفنون زوریخ تحت تأثیر اطلاّعات وسیع او در ریاضیات واقع شد و از او
درخواست کرد که دیپلم متوسطهای را که برای ورود به دارالفنون لازم است در
یک مدرسهسوئیسی
بدست آورد.او بعد از یک سال اقامت در مدرسه مذبور دیپلم لازم را بدستآورد و
در نتیجه بدون امتحان در دارالفنون زوریخ پذیرفته شد. درسهایفیزیک
دارالفنونآلبرت
را تحریک کرد که کتبزیادی
در این مورد مطالعه نماید. او ، آثار استادان کلاسیک فیزیکنظری
از قبیل:
بولتزمان ،ماکسولو هرتزرا با
اشتیاق مطالعه کرد. شب و روزاوقات
او با مطالعه این کتابها میگذشت . در سن بیست ویک
سالگی در خاتمه قرن 19 تحصیلات خود
راپایان داد و در سال 1901 به تابعیت سوئیس در آمد .چندی به معلّمی پرداخت
و بعد از مدّتی در دفتر ثبت اختراعات مشغول به کار شد و با میلواماریچ
همشاگردی قدیمخود در
مدرسه پلی تکنیک ازدواج کرد که حاصل آن دو پسر پی در پی بود .
در
اواخر سال 1910 کرسیفیزیک
نظری در دانشگاه آلمانی پراگ را پذیرفت.او صاحب دو ویژگی بود که موجب گردید
ویاستاد
زبردستی گردد. اوّلین آنها این بود که علاقه فراوان داشت تا برای عدّه
بیشتریاز
همنوعان خود و بخصوص کسانی که در حول و حوش او میزیستهاند مفید باشد.
ویژگیدوّم
او ذوق هنریش بود که انیشتین را وا می داشت که نه فقط افکار عمومی خود را
بهنحوی
روشن و منطقی مرتّب سازد، بلکه روش تنظیم آنها به نحوی باشد که چه خود او و
چه
استفاده کنند از نظر جهان شناسی نیز لذّت میبردند.
هدف
انیشتین این بود کهفضای
مطلق را از فیزیک براندازد او نظریه نسبیت را که مهمترین نظریه اوست درسال
1905 ارایه داد که در آن انیشتین فقطبهحرکت
مستقیم الخط متشابه
پرداخته بود.او بیش از همه بخاطر نظریه نسبیت شهرت دارد.انیشتین با کمکاصل
تعادل
پدیدههای جدیدی را در مبحث نور پیش بینی کرد و توانست صحت نظریه جدید را
از لحاظ تجربی تأیید کند.
در
مدّتی که انیشتین در پراگ تدریس میکرد، نه فقط نظریهجدید
خود را بنا نهاد بلکه با شدّت بیشتری نظریه خود را درباره
کوانتومنورا که
در شهر برن شروع کرده بود، توسعه داد. او در خاتمه دوره تابستانی سال 1912
دانشگاه پراگ راترک
کرد. عزیمت ناگهانی انیشتین از شهر پراگ موجب سر و صدای بسیار در این شهر
شد،در سر
مقاله بزرگترین روزنامه آلمانی شهر پراگ نوشته شد: «که نبوغ و شهرت فوقالعاده
انیشیتن باعث شد که همکارانش او را مورد شکنجه و آزار قرار دهند و به ناچارشهر
پراگ را ترک کرد.»
انیشتین عازم شهر زوریخ گردید و در پایان سال 1912 باسمت
استادی مدرسه پلی تکنیک زوریخ مشغول به کار شد. شهرت انیشتین به تدریج تا
آنجارسیده
بود که بسیاری از مؤسسات و سازمانهای علمی جهان علاقه داشتند که وی به
عنوانعضو
وابسته با مؤسسه ایشان در ارتباط باشد. سالها بود که مقامات رسمی آلمان
کوشش
میکردند که شهر برلین نه فقط مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی باشد، بلکه در عین
حالکانون
فعالیت هنری و علمی نیز محسوب گردد، به همین جهت از انیشتین دعوت به عمل
آوردند. مدّت کمی بعد از ورود انیشتین به برلین ، انیشتین از همسر خویش
هیلوا که از
جنبههای مختلف با او عدم توافق داشت جدا گردید و زندگی را با تجرد
میگذارند.
او
هنگامی که به عضویت آکادمی پادشاهی انتخاب شد، سی و چهار سال سنداشت و
نسبت به همکاران خود که از او مسنتر بودند بیش از حد جوان مینمود. فعالیتاصلی
انیشتین در برلین این بود که با همکاران خویش و یا دانشجویانرشته
فیزیکدرباره
کارهای علمی مصاحبه و مذاکره کند و آنها را در پژوهش هایعلمی
راهنمایی کند.
هنوز
یکسال از اقامت انیشتین در برلین نگذشته بود که در ماه اوت 1914 جنگ جهانی
شروعشد.در
این زمان او با دختر عمه خویش الزاآشنایی
پیدا کرد مدتی بعد انیشتین با او ازدواج کرد. جنگ بین المللی و شرایط سختی
که در نتیجه آن بر دنیای علم حاکم شد مانع از آن نشد که انیشتین باحرارت
فوق العاده به توسعه و تکمیل نظریه ثقل خویش بپردازد.
وی با
پیمودنراه
تفکّری که در پراگ و زوریخ پیش گرفته بود توانست در سال 1916 نظریهای برای
ثقلوجاذبه
عمومیبنانهد که
مستقل از نظریههای گذشته و از نظر منطقی دارای وحدت کامل بود. اهمیت نظریهجدید
به زودی مورد تأیید و توجه دانشمندانی واقع گردید که دارای قدرت خلاق علمیبودند.
تأیید تجربی نظریه انیشتین توجّه عموم مردم را به شدّت جلب کرده بود از اینپس
دیگر انیشتین مردی نبود که فقط مورد توجّه دانشمندان باشد. بزودی وی نیزهمچون
زمامداران مشهور ممالک ، بازیگران بزرگ سینما و تئاتر شهرت عام بدست آورد.
تبلیغات مخالف و حملاتی که علیه انیشتین میشد موجبگردید
که در تمام ممالک جهان و در همه طبقات اجتماعی توجّه عموم مردم بسوی
نظریههای او جلب شود. مفاهیمی که برای تودههای مردم هیچگونه اهمیتی
نداشته است وعامه
ایشان تقریبا چیزی از آن درک نمیکردند، موضوع مباحث سیاسی گردید. انیشتین
دراین
زمان سفرهای خود را آغاز کرد، ابتدا به هلند ، بعد به کشورهای چک و اسلواکی
،
اسپانیا ، فرانسه ، روسیه ، اتریش ، انگلیس ، آمریکا و بسیاری کشورهای
دیگر. وقتی انیشتین و همسر او به بندرگاه نیویورک وارد شدند با
استقبال شدید و تظاهرات پر شوری مواجه شدند .انیشتین به آسیا و به کشورهای
چین ،ژاپن و
فلسطین سفر کرد و این خاتمه سفرهای او بود.او درسال1921 جایزه نوبل در
فیزیک را دریافت کرد. درسال 1924 بعد از
مسافرتهای متعدد به اکناف جهان انیشتین بار دیگر در برلین مستقر گردید.
حملاتهمچنان
بر او ادامه داشت و نظریات او را به عنوان بیان افکار قوم یهود و به سودفاشیسم
میدانستند، به این دلیل انیشتین به شهر پرنیستون در آمریکا رفت. بعد ازچندی
همسرش الزا در سال 1936 از دنیا رفت و خواهر انیشتین که در فلورانس بود بهشهر
پرنیستون نزد برادرش آمد.
در
همین دوران انیشتین تابیعت کشور آمریکا را
میپذیرد. انیشتین در سال 1945 طبق قانون بازنشستگی مقام استادی مؤسسه
مطالعات عالی
پرنیستون را ترک کرد. ولی این تغییر سمت رسمی ، تغییری در روش زندگی و کار
او بوجود
نیاورد. وی کماکان در پرنیستون بسر میبرد و در مؤسسه مذبور تجسّسات خود را
ادامه داد.
این
دوران تجسس در شهر پرنیستون با اضطراب و اغتشاش آمیخته شده بود.هنوز
ده سال دیگر از زندگی انیشتین باقی مانده بود، لیکن این دوره ده ساله درستمصادف
با هنگامی بود که عصربمباتمیشروع
میگردید و بشریّت تمرین و آموزش خویش را در این زمینه آغاز میکرد.
بنابراین مسأله واقعی که برای او مطرح شد موضوع چگونگی پیدایش بمب اتمی
نبود، اکنون
میتوانیم بصورت شایستهتری همه آنچه را که گهگاه موجبتیره
شدن پایان زندگی وی میشد مشاهده کنیم و سرانجام روز هجدهم آوریل 1955
بزرگترین دانشمند و متفکر قرن بیستم ، پیغمبر صلح و حامی و مدافع محنت
دیدگان جهان
، مردی
که احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه مردان جهان بوده
است،در شهر
پرنیستون واقع در ممالک متحده آمریکای شمالی از زندگی و تفکر و مبارزه دستکشید و
از دار دنیا رفت و در گذشت. وی در سال 1999 به "عنوان مرد برتر قرن" از طرف
روزنامه تایمز انتخاب شد.