تمام
والدين خواستار داشتن
فرزندانی خوب و موفق
هستند و در اين راه
نيز هر كدام
شيوههای خاصی را در
پيش میگيرند اما
برخی والدين تصور
میكنند كه زمان
آموزش نظم
و انضباط با زمان
ابراز محبت و علاقه
متفاوت است و هنگام
تربيت فرزندان بايد
صرفا
با جديت به آموزش
پرداخت.
تحقيقات اخير نشان
داده موارد تربيتی در
صورتی بر
كودكان تاثير
میگذارد كه توام با
رابطه احساسی صميمانه
ميان والدين و
فرزندان
باشد.
در اين ميان حتی
تاثير مهدهای كودك
نيز كه در آنها
مربيان به آموزش و
تربيت فرزندان مشغول
هستند نيز كمتر از
تاثير رفتار والدين
بر كودك
است.
بنابراين چنانچه
مايليد فرزندتان
رفتاری معقول داشته
باشد، بايد همواره
رابطه احساسی
صميمانهای با او
برقرار كنيد.
فرزندتان بايد بداند
حتی اگر رفتاری
میكند كه مورد پسند
شما نيست، باز هم به
او علاقه داريد.
به ياد داشته باشيد
كه
كودكان همواره تصوير
ذهنی خود را در آيينه
والدين میبينند و
آنچه در مورد خود فكر
میكنند به واسطه
واكنشها و
عكسالعملهای والدين
ايجاد میشود.
آنها به واسطه
برداشتی كه از تفكر
شما نسبت به خود
دارند، تصميم
میگيرند كه آيا
رفتارشان خوب
بوده يا بد.
مطالعات نشان داده
چنانچه والدين با
كودكشان با مهربانی
رفتار كنند
به طوری كه انگار او
بسيار دوستداشتنی و
باهوش است، او در
آينده تمايل خواهد
داشت
همان گونه زندگی كند
و در واقع نشان دهد
كه واقعا دوستداشتنی
و باهوش است.
در
مقابل اگر رفتار
والدين توام با
پرخاشگری باشد و
فرزندشان را كودكی
بیتوجه و
بیملاحظه بدانند،
رفتار آينده كودك نيز
واقعا در جهت
بیتوجهي و
بیملاحظگی خواهد
بود.
هر چه الگوی رفتاری
كودك بدتر باشد،
رفتار او نيز بدتر
خواهد شد. وقتی
والدين رفتار بد كودك
را با دعوا و رفتار
بد پاسخ دهند، اين
بدرفتاری در وی تشديد
میشود.
چنانچه تصور كنيد كه
كودك 2یا 4 يا 6 ساله
شما غيرقابل كنترل
شده پس ديگر
كاری با او نداشته
باشيد، او روز به روز
بدتر خواهد شد.
در اين بخش شما
را با چند نمونه
راهكار آشنا میكنيم
كه مفيد هستند:
راههايی
برای كنترل خشم خود
بيابيد
چنانچه كنترل خود را
از دست بدهيد احساس
بدی پيدا
خواهيد كرد و پيغام
بدی نيز با رفتار خود
برای فرزندتان خواهيد
فرستاد.
فرزند 8
ساله شما آنقدر بزرگ
شده كه بفهمد رفتار
بدش شما را ناراحت
كرده، اما شما بايد
برای
كنترل خشم خود كاری
بكنيد. نيازی نيست كه
خشم خود را به طور
كامل بيرون بريزيد و
رفتار پرخاشگرانه
داشته باشيد تا به وی
بفهمانيد رفتارش بد
بوده و موجب
ناراحتیتان
شده است، زيرا
فرزندان بويژه در
سنين پايين تصور
میكنند هر كاری
والدينشان انجام
میدهند درست است.
پس اگر مراقب رفتار
خود نباشيد، از
رفتارهای اشتباه شما
نيز
الگوبرداری میشود و
تصحيح آن بسيار دشوار
خواهد بود.
در مقابل میتوانيد
با
صحبت كردن به او نشان
دهيد كه كتك زدن
برادر كوچكش كار بد و
ناراحتكنندهای بوده
و
مطمئن باشيد تاثير
اين كار بمراتب بيشتر
از اين است كه در
مقابل اين رفتارش او
را
هم كتك بزنيد تا
بفهمد كار بدی كرده
است.
در بسياري موارد ما
خشم خود را كنترل
ميكنيم تا از عواقب
تشديد شدن و وخيمشدن
جريانات جلوگيری
كنيم، همانطور كه
روی
زمين يك ملحفه پهن
میكنيم تا از ساييده
شدن پوست لطيف كودك
به زمين زبر و خشن
جلوگيری كنيم.
نگذاريد كسی به شما
بگويد بچهای كه كتك
نخورد ادب نمیشود،
زيرا
وقتی شما با يك كودك
يك تا 3 ساله چنين
رفتار بدی میكنيد
انگار خود را تا حد
او
پايين آوردهايد و
خودتان نياز به
راهنمايی داريد تا
بهتر رفتار كنيد.
در مقابل
بهتر است به دنبال
راهی برای پرت كردن
حواس او و جلب توجهش
به كار ديگری شويد تا
از
فرياد كشيدن يا هر
كار بد ديگری خودداری
كند.
در مورد كودكان
بزرگتر میتوانيد
از شوخی كردن استفاده
كنيد. يعنی كاری را
كه انجام داده وقتی
در تنهايی با او قدم
میزنيد به گونهای
برايش تعريف كنيد كه
برايش خندهدار باشد
و ديگر نخواهد آن را
مرتكب شود.
در مورد سنين
پيشدبستانی يا
دبستانی ترك كردن
صحنه رمز موفقيت است.
به جای اينكه با
ناراحتی شروع به تميز
كردن فرش يا جمع كردن
غذاهای ريخته كنيد،
در
حدود 5 دقيقه او را
تنها بگذاريد.
حتی میتوانيد بدون
هيچ كلامي كمی از او
فاصله
بگيريد. از پنجره به
بيرون خيره شويد يا
لباسهايتان را از
روی بند رخت جمع كنيد.
مهم نيست دقيقا چه
میكنيد، بلكه مهم
اين است كه به او
زمانی را میدهيد تا
خود را
مورد بررسی قرار دهد
و به دنبال راهی برای
شروع دوباره گفتگو و
ارتباط با شما
باشد.
آخرين گام اين است كه
به دنبال راهی برای
سرگرم كردن خودتان
باشيد، حتی
اگر اين كار در حد
درست كردن چای برای
خوردن با يك دوست
باشد.
به ياد داشته
باشيد كه وقتی در
مدتی ارتباط كلامی با
كودك نداشته باشيد به
اندازه كافی متوجه
ناراحتی شما میشود.